English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7355 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
derived demand U تقاضای مشتق شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit U تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
paronymous U مشتق
formant U مشتق
parasyntetic U مشتق
derivatives U مشتق
derivative U مشتق
offshoot U مشتق
paronym U مشتق
offshoots U مشتق
anti derivative U ضد مشتق
deriving U مشتق شده از
deriving U مشتق کردن
derivations U مشتق گیری
differentiating U مشتق گرفتن
derives U مشتق شده از
derives U مشتق کردن
differentiates U مشتق گرفتن
derivation U مشتق گیری
differentiate U مشتق گرفتن
silicic U مشتق از سیلیس
spiritous U مشتق ازالکل
second derivative U مشتق دوم
differentiation U مشتق گیری
to d. itself U مشتق شدن
derive U مشتق شده از
diphyletic U مشتق از دو نیا
calcic U مشتق ازاهک
autologous U مشتق از خود
differential equations U معادلات مشتق
denominator U مشتق کننده
derived field U فیلد مشتق
branch U مشتق شدن
denominators U مشتق کننده
branches U مشتق شدن
formative U کلمه مشتق
parasyntetic U مشتق و مرکب
parial derivative U مشتق جزئی
derive U مشتق کردن
differentiator U مشتق گیر
deverbative U مشتق شده از فعل
adscititious U مشتق از عامل خارجی
patronymic U مشتق از نام پدر
romanesque U مشتق از زبان لاتین
second derivative U مشتق مرتبه دوم
analysis U مشتق وتابع اولیه
partial derivative U مشتق جزیی [ریاضی]
partial derivative U مشتق پاره ای [ریاضی]
Y' U مشتق ایگرگ [ریاضی]
Y prime U مشتق ایگرگ [ریاضی]
aggregate demand U تقاضای کل
at the request of U تقاضای
total demand U تقاضای کل
at the instance of U به تقاضای
differential equation U معادله متغیر مشتق چیزی
matronymic U اسم مشتق ازطرف مادر
deriving U نتیجه گرفتن مشتق شدن
deverbative U بصورت مشتق استعمال شده
differentiable function U تابع مشتق پذیر [ریاضی]
derives U نتیجه گرفتن مشتق شدن
derive U نتیجه گرفتن مشتق شدن
at the instance of U بر حسب تقاضای
applications U تقاضای کار
effective demand U تقاضای موثر
application U تقاضای کار
giving U تقاضای رای
gives U تقاضای رای
complementary demand U تقاضای مکمل
complementary demand U تقاضای تکمیلی
composite demand U تقاضای مرکب
demand for payment U تقاضای پرداخت
give U تقاضای رای
elastic demand U تقاضای با کشش
excess demand U تقاضای بیش از حد
national demand U تقاضای ملی
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
request substitution U تقاضای تعویض
request to send U تقاضای ارسال
market demand U تقاضای بازار
joint demand U تقاضای مشترک
inelastic demand U تقاضای بی کشش
at my request U مطابق با تقاضای من
final demand U تقاضای نهائی
maximum demand U تقاضای بیشینه
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
factor demand U تقاضای عوامل
application for loan U تقاضای وام
re claim U تقاضای مجدد
potash U کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
phonrtic drill U مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
embryonic membrane U ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
tartarous U دردی شکل مشتق از درده شراب
denominative U مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
chains U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
kiosks U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosk U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
tax U تحمیل تقاضای سنگین
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
oyer U تقاضای استماع یا دادرسی
demand U تقاضای خرید کالا
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
rpo U تقاضای مظنه قیمت
demanded U تقاضای خرید کالا
demands U تقاضای خرید کالا
soft market U بازار با تقاضای خوب
to request issuance U تقاضای صدور کردن
toa for a job or position U تقاضای شغل کردن
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
taxed U تحمیل تقاضای سنگین
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
elastic demand U تقاضای کشش دار
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
acaro U کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acro U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
put the bite on someone <idiom> U از کسی تقاضای پول کردن
rts U Send To Request تقاضای ارسال
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
request time out U تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
reclamation U تقاضای جبران خسارت کردن
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
demurred U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs U تقاضای درنگ یا مکث کردن
layer U برنامهای که تقاضای ارسال کند
layers U برنامهای که تقاضای ارسال کند
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
demur U تقاضای درنگ یا مکث کردن
epithelioma U غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
aceto U پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
tetra U پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromat U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
statement of charge U مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
check U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
ARQ U که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
reclama U تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
pl/m U زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
rhythm-and-blues U نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation U تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
neoclassical economics U در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
differentiator U وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash U تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
accumulation U [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
disoblige U دل کسی راشکستن تقاضای کسی را انجام ندادن منت ننهادن بر
channel U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeling U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queue U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
queueing U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
hash U سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
modula U زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
Recent search history Forum search
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com